شهر شوشی و خربزه ی قاچ شده ی آغا محمد خان!


 

شهر شوشی و خربزه ی قاچ شده ی آغا محمد خان!

قائله ی جدید «قره باغ»که از هفتم مهر99 دوباره گُر گرفت و باعث جنگ خونین بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان شد ، چیز تازه و امروزه ای نیست . زمینه اش به گذشته های دور بر می گردد و همیشه آتش زیر خاکستر بود و آن هم در همان سال 1991 بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به نوعی روی داده بود و این را مهدی نعلبندی‌ در یکی از خبرگزاری ها(خبرگزاری تسنیم) یادداشتی در همین خصوص نوشته است که بیان آن خالی از لطف نیست:«سوشا شهری نمادین است. "پناه‌آباد"ی که پناه‌علی‌خان جوانشیر در  1129 خورشیدی ساخت، بعدها شد شوشی. زادگاه عزیر حاجی بیگ‌اف و خورشید بانو ناتوان و خان شوشینسکی و مدفن ملاپناه واقف.شوشا زادگاه ضرب‌المثلی تاریخی است از مچ‌اندازی آقامحمدخان قاجار و ابراهیم‌ خلیل‌ خان حاکم قلعه شوشی. وقتی آقامحمدخان برایش نوشت:

منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارد

تو ابلهانه گریزی به آبگینه حصار؟

که حکایت قلعه، حکایت آیینه و سنگ است و پاسخ حاکم قلعه بیتی از حیرانی بود:

گرنگهدار من آنست که من می‌دانم

شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارم

آقامحمدخان قلعه شوشا را گشود و چند روز پس از فتح، به دست دو محکوم به قتل،[ که قاچ خربزه ی وی را خورده بودند] به قتل رسید...»

اما امروز شوشا بعد از سی سال  مچ اندازی سران ارمنستان وجمهوری آذربایجان،  موقعیت ژئو پلتیک اش برای جامعه ی جهانی نمایان شده است . آن گونه که الهام علی اُف پرده از رازش برداشته، و اطلاعات ارزنده ی تاریخی که ارایه داد جای تأمل دارد . آن اینکه قره باغ جزء لاینفک جمهوری آذربایجان است که در سال92 به علت بی کفایتی «جبهه ی خلق»که اخیرن الهام علی اُف بیان داشته که جای شگفتی دارد. زمانی که آذربایجان در دست «جبهه ی خلق» به سرکرده گی ابوالفضل ایلچی بیگ بود به دست دشمن افتاده است که شرح اش این گونه آمده است:

« باکو- ایرنا... جمهوری آذربایجان پس از کسب استقلال خود در سال ۱۹۹۱ میلادی با ارمنستان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی در حالت جنگی بسر می برددر آن دوره تلاش برخی نیروهای سیاسی غربگرا و به خصوص "جبهه خلق" برای رسیدن به قدرت در جمهوری آذربایجان موجب تعمیق بحران سیاسی در داخل کشور شد که آن هم با شکست های جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ همراه بود... .جالب آنکه یک ماه پس از تصرف شهر شوشا، "جبهه خلق " در جمهوری آذربایجان به قدرت رسید و به دلیل ناتوانی و فعالیت های نسنجیده آن، شهرستان های دیگر این کشور در قره باغ نیز به دست نیروهای ارمنی اشغال شد... اشغال سرزمین های جمهوری آذربایجان نتیجه خیانت و اقدامات خائنانه حکومت جبهه خلق بود و به همین دلیل مردم جمهوری آذربایجان آنها را تحمل نکردند.علی اف متواری شدن "ابوالفضل ایلچی بیک" رهبر جبهه خلق و رییس جمهوری وقت آذربایجان از باکو، پایتخت این کشور را یادآور شد و گفت: رییس جمهوری که فرمانده کل نیروهای مسلح بود و باید ملت و دولت را محافظت می کرد، فراری شد و شبانه با هواپیما به نخجوان گریخت و از آنجا هم به روستای "کلکی" رفت. وی همچنین دیگر مسوولان جبهه خلق و مقامات وقت جمهوری آذربایجان را  "فراری و خودفروخته و خائن" نامید و گفت: هیچ کس نباید این ها را فراموش کند.تبلیغات ضد ایرانی و ضد روسی که چندی است به راه افتاده، در دوره حکومت یکساله "جبهه خلق" موجب سردی در روابط جمهوری آذربایجان و این دو کشور بزرگ منطقه شده بود که در پی رسیدن حیدر علی اف به  قدرت در جمهوری آذربایجان به این وضع نامطلوب پایان داده شد.»

اگر همین گفته های علی اُف را در خصوص قره باغ را ملاک پژوهشی قرار دهیم و آن را در کنار گفته های رئیس جمهور سابق ارمنستان ، سرژ سرکیسیان قرار دهیم تمام گفته های علی اُف مهر تآیید خورده می شود که به گزارش گروه بین الملل خبر گزاری تسنیم ، عنوان کرده بود:«شهر شوشا را در سایه بی‌ثباتی داخلی جمهوری آذربایجان به دست آوردیم. از یک طرف موفقیت در شوشا پیروزی ما در جنگ با قره‌باغ کوهستانی را فراهم می‌کرد. از طرف دیگر شکست در شوشا باعث مغلوبیت کامل ارمنستان از آذربایجان می‌شد. به همین خاطر پیش از حمله به شوشا مذاکرات سیاسی و نظامی طولانی برگزار کردیم و حتی دو بار این عملیات نظامی را به تأخیر انداختیم. سرانجام از چهار جهت حمله به شوشا را آغاز کردیم.سرکیسیان ادامه داد: ارتش آذربایجان سه ماه پیش از حمله ارمنستان به شوشا حملات گسترده‌ای علیه ما ترتیب داده بود و حتی یکی از قدرتمندترین گردان‌های ارتش ارمنستان را نابود کرده بود.رئیس‌جمهور سابق ارمنستان با اشاره به اینکه پیروزی ارمنستان تا حد زیادی با بی‌ثباتی داخلی آذربایجان مرتبط بود، تأکید کرد: در آن زمان آذربایجان در منازعات داخلی سیاسی به سر می‌برد و سوی هرج مرج داخلی پیش می‌رفت و همین مسئله کمک زیادی به ما کرد. با وجود اینکه در جبهه ارمنی تنها نیروهای داوطلب وجود داشتند اما تمام رهبران سیاسی و نظامی ارمنستان در عملیات‌های نظامی قره‌باغ کوهستانی در خط مقدم حضور داشتند و به سازمان‌دهی این نیروها می‌پرداختند. «روبرت کوچاریان» در لاچین، «باکو ساآکیان» در خانکندی و «سامول کارپتیان» در خط مقدم جنگ حضور داشتند.  مسئولیت کلی در جبهه‌های جنگ بر عهده من بود و روزانه به «روبرت کوچاریان» و «وازگن سرکیسیان» گزارش می‌دادم.»

این تراژدی تلخ بعد از سه دهه این چنین افشا می شود و می رساند چگونه قره باغ تسلیم ارمنستان شد و اینکه جمهوری آذربایجان در این سه دهه سکوت پیشه کرده چه دلایلی داشت؟ این برعهده ی تحلیل گران سیاسی منطقه است .آنچه که روشن است یکی از دلایل برتری جویی ارمنستان در حوزه سیاست در خصوص آذربایجان را می توان از بازویی نام برد به نام دانشگاه ایروان که در این دودهه ی اخیر خودش را در قالب پژوهش نشان داده است .اگر یادمان مانده باشد قائله ی تالش مغان را که در زمان ایلچی بیک به خودمختاری نسبی رسیده بودند و اختیاراتی که به سران شان از جمله علی اکرم همت اُف داده شده بود و همایش های گوناگونای که برگزار کرده بودند در زمان حیدرعلی اُف تمام بلند پروازی های تالشان آنسوی مرز قیچی شد و سران تالش مغان بعد از یکی دو دهه پناه آوردن به دانشگاه ایروان که در این ده ساله ای آخر ما شاهد همایش های جور واجور «تالش شناسی» در آنجا بوده ایم و هر زمان هم که همایشی در آن دانشگاه برگزارشده است تمام سران تالش مغان که امروز مورد غضب دولت فعلی جمهوری آذربایجان هستند در آن شرکت جسته اند تا جایی که با تلاش گارنیک آساطوریان در همان شهر شوشا موج رادیوی تالشی راه اندازی می شود که حتا یک تالش در آن منطقه ساکن نبود. فاجعه بارتر اینکه علی اکرم همت اُف به خاک کشوری سفر می کند که قبلن وطن وی بودو امروز در تصرف دشمن آذری ها که به تلخی این بازی های سیاسی می افزاید.

با توجه به این که در این سال ها جنگ روانی که دولت ارمنستان و با بهره گیری از  نام تالشان آنسو به راه انداخته، می توان نتیجه گرفت که جمهوری آذربایجان در این سی ساله در برابر تالشان چه صبوریتی از خود نشان داده است . چرا که مطمئنن تمام جریاناتی که در دانشگاه ایروان به نام تالش رخ داده از طرف جمهوری آذربایجان رصد شده است تا به امروز که به آتش افروزی مجدد در قره باغ منجر شده است .نمونه ی بارز آن تبلیغ موج رادیوی شوشا و گفتگوی آساطوریان به صراحت گفته بود:« - تفکرات سیاسی و اجتماعی را نباید با دیپلماسی اشتباه گرفت گرچه این دو در رابطه ای تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. در طول تاریخ و در عرصه دیپلماسی پیروزی های زیادی کسب نکرده ایم اما تفکرات سیاسی ما همواره در سطح بسیار بالایی قرار داشته اند گرچه بسیاری از صاحبان این تفکرات همواره در حاشیه قرار داشته و نتوانسته اند نقش عمده ای در برهه های سرنوشت ساز ملت ما بازی کنند. تاسیس رادیو "صدای تالش" شاهد زنده چنین تفکراتی است. من همواره به دور از غرور ملی بوده ام. اما باید اعتراف کنم که ما ملت هوشمندی هستیم علاوه بر این رادیو تالشی تاثیر مستقیمی بر روابط میان ارامنه و تالش ها خواهد داشت. اکنون که تنها یک ماه از راه اندازی این رادیو می گذرد این مورد به خوبی قابل مشاهده است. هدف ما ترویج دوستی و تعامل است... از کلیه نقاط تالشستان به ویژه از "لنکران" مرکز این منطقه از "لریک"، "یاردملی" و "ماسالی" و بسیاری از مناطق دیگر نامه های بسیاری دریافت می شود که حاوی قدردانی از عملکرد این رادیو هستند. حتی از شهرهای باکو، سومگائیت و گنجه برای ما نامه نوشته و فایل های صوتی خود را برای ما می فرستند و ما اقدام به پخش آن ها می کنیم. در کنار آن ها باید از سیل نامه هایی که از روسیه، اروپا و سایر کشورها دریافت می کنیم اشاره کرد. بسیاری از چهره های سیاسی و متفکران تالشی از جمله فخرالدین عباس زاده، رستم اسکندروف و ظهیرالدین در رسانه های مختلف از مردم می خواهند که به "صدای تالش" گوش دهند. جنبشی در تالشستان تحت عنوان "صدای تالش صدای ما است" ایجاد شده است... در جمهوری آذربایجان چنین امکانی برای فعالیت وجود ندارد. اما این قوم در حال شکل گیری و احیای هویت خود است در چنین شرایطی چه کشوری بهتر از ارمنستان می تواند به چنین روندی کمک کند. کشوری همسایه و بی طرف با روابط فرهنگی و ژنتیک و همچنین با پتانسیل بالای علمی و روشنفکری. نباید شک داشت که توسعه تفکرات ملی در تالشستان نیز رسوخ خواهد کرد.و...»

اگر خوب به جملات و سطرهای آساطوریان دقت نظر شود به خوبی پیداست که این یک مداخله آشکار است در بهره گیری اقوام ساکن در جمهوری آذربایجان از جمله تالش ها و رودرو قرار دادنشان در برابر تُرک هاست. همان شیوه ای که در دوره استالین بر سر تالشان آمد. با وجودی که خود ارامنه باور دارند تُرکان عثمانی در قتل عام ارامنه در ترکیه یک تراژدی هولناک بود و جنایت جنگی . آیا همین سرنوشت در جمهوری آذربایجان با توجه به نوشته ی اساطوریان پیش نخواهد آمد؟ آیا باز نمی خواهیم باور کنیم که این موج سواری های همایش های پی در پی و اهدای مدال های درجه ی چندم دولتی، نه اینکه در داخل جمهوری آذربایجان هیچ کمکی به «تالش ها و تالشستون» نکرده است ، که حتا نفرت تالشانی که در جمهوری آذربایجان زندگی می کنند را نیز بر انگیخته است .چرا که تالشان همانند آذری ها به وطن شان فکر می کنند  متوجه شده اند که موج سواران می خواهند تالش و آذری های آن کشور را رودروری هم قرار دهند.نه تنها در دام این بازی ها نیفتاده اند ، بلکه هوشیارتر از پیش شده اند و راه خود را با تالشان مخالفی که در کشورهای اروپایی قره باغ را به ارمنستان هدیه داده اند جدا ساختند.البته در این باره بسیار می توان نوشت و اطلاعات ذیقیمتی در اختیار افکار عمومی قرار داد . ایکاش آن هایی که در این دودهه در آن دانشگاه ارمنستان و... به طُرق گوناگون حضور یافتند به گذشته ی خویش می نگریستند تا دریابند با تالشان آن دیار چه کرده اند؟! که بعدها در این وبگاه مقالاتی در این زمینه ارایه خواهد شد.


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: